مهم ترین محورحفاظت و پاسداری از حقوق شهروندی،اجرای عدالت کیفری منطبق با اصول دادرسی عادلانه است. زیرا به منظور حفظ نظم وامنیت شهروندان در جامعه، حاکمیت ناگزیر از وضع مقررات کیفری است. تانسبت به شهروند متجاوز به حقوق جامعه یا دیگر شهروندان واکنش کیفری متناسب نشان دهد. اما رویکرد مهم این نوع برخورد، در گرو حفظ توازن، بین حقوق جامعه و حقوق دفاعی متهم یا ناکرده جرم است. در غیر این صورت، اجرای عدالت کیفری نمی تواند تبلور منصفانه ای داشته باشد. از این رو،در عصرکنونی، شیوه رسیدگی به اتهام انتسابی به شهروند، خودسرانه نیست بلکه مطابق اصول و قواعد و مقرراتی است که آیین دادرسی کیفری نامیده می شود. تضمین حقوق دفاعی متهم ،بر مبنای اصول دادرسی عادلانه ،از ویژگی های بارز حکومت قانونمدار و مردم سالار، محسوب می شود. با چنین رویکردی، شهروند متهم یا ناکرده جرم،می تواند در پرتو این حقوق دفاعی و ابزار اساسی آن (حق بهره مندی از وکیل مستقل) از تعرض احتمالی حاکمیت یا دیگر شهروندان از تعقیب و مجازات ناروا در امان باشد. به خصوص اینکه، از دیدگاه تئوری های نوین جرم شناختی و جامعه شناسی کیفری در عصر حاضر، پدیده مجرمانه عمدتا معلول شرایط نامطلوب اجتماعی و اقتصادی است که فرد را به ارتکاب جرم سوق داده است و اگر عوامل فردی یا شخصیتی بزهکار نیز در تحقق پدیده مجرمانه نقش داشته باشد، باز واقع بینانه ترین نظر، این است که جامعه یا دولتمردان حکمران را نباید مسوول نشناخت. زیرا حکمرانان نیز، به خاطر آنچه، اعمال سیاست های نادرست اجتماعی واقتصادی نامیده می شود در تکوین این عوامل فردی و شخصیتی که شهروند را راغب به نقض احترام حقوق کیفری نموده است، مسوولند. با گذر از این مباحث کلان، ناگفته پیداست، در آیین دادرسی کیفری، تنها وجود تضمین های قانونی برای رعایت حقوق دفاع شهروندی کافی به مقصود نیست، بلکه حتمیت اجرای آن، مانند هر قانون دیگر،شرط لازم است. قانون جدید آیین دادرسی کیفری که از 94.4.1 اجرایی شده است، سوای برخی ایرادات قابل رفع آن ،به باور نگارنده، نسبت به مقررات سابق در این زمینه، قانونی پیشرفته و دارای نوع آوری های بسیارمهم محسوب می شود و اینکه برخی از حقوقدانان کیفری، این قانون را ( متهم سالار) خوانده اند، سخن بسزایی است. زیرا در قانون جدید، اولویت اصلی، تضمین و رعایت حقوق دفاعی متهم و نظارت بیشتر بر وظایف و اختیارات ضابطان دادگستری وقضات، در فرآیند دادرسی کیفری است. بنابراین، در اختصاص عنوان به این نوشتار (حقوق شهروندی کیفری)، منظور از حقوق کیفری، حقوق شکلی کیفری آمده است که بر تضمین و رعایت حقوق دفاعی شهروندمتهم، در فرآیند دادرسی کیفری محوریت دارد. در این نوشتار،مبحث نخست به حقوق شهروندی و اصول حاکم بر آیین دادرسی کیفری می پردازد و در سه مبحث بعدی،مطالبی درباره برخی از وظایف نهاد دادسرا ،ضابطان دادگستری و دادگاه های کیفری در رابطه با لزوم رعایت این نوع حقوق،مطرح می شود. بالاخره، نتیجه گیری مختصر از این مباحث، خاتمه این نوشتاراست.